رادیو صدای انقلاب 1754 | داستان - قتل عمد
مجتبی همیشه بیخیال بود. از بچگی هیچچیزی ناراحتش نمیکرد. سرش به کار خودش بود. مادرم همیشه میگفت: «دنیا را آب ببرد، این مجتبی سرگرم ماهیگیری میشود.» پدر که نداشتیم و مادر با قالیبافی بزرگمان میکرد و تمام تلاشش این بود که برای خودمان کارهای بشویم...